امام علی ع:
... سپس خدا خواست آنها را دو گروه سازد و گروهى را پشت آفتاب زدن و دریا انداخت و برایشان شهرى ساخت بنام جابرسا که 12 هزار فرسخ در 12 هزار فرسخ وسعت داشت و با روئى آهنین بر آن نهاد از زمین تا آسمان و سپس آنها را در آن جا داد،و گروه دیگر را پشت آفتاب غروب و آنور دریا افکند و شهرى برایشان ساخت بنام جابلقا 12 هزار فرسخ در 12 هزار فرسخ با باروئى آهنین تا آسمان و آنها را در آن جا داد، اهل جابرسا جاى اهل جابلقا را نمیدانند و آنها هم جاى جابرسائیان را نمیدانند، و اهل میانه زمین از پرى و نسناس هم هیچ کدام را نمىشناسند. و خورشید بر اهل میانههاى زمین از پرى و نسناس مىتابد و از حرارت و روشنى آن سود برند،سپس در چشمه گل آلودى غروب کند و اهل جابلقا از آن بیخبرند و هم اهل جابرسا چون طلوع کند،زیرا آن از پس جابرسا برآید و از پس جابلقا غروب کند. گفته شد یا امیر المؤمنین پس چگونه بینند و زنده مانند،چگونه میخورند و مینوشند با اینکه خورشید بر آنها نتابد؟فرمود: آنها از نور خدا پرتو گیرند که تابندهتر از نور خورشید است،ندانند که خدا خورشیدى آفریده و نه ماهى و نه اختران و نه کواکبى و جز خدا را نشناسند، گفته شد:یا امیر المؤمنین ابلیس چه ارتباطى با آنها دارد؟فرمود:ابلیس را نشناسند و نامش را نشنیدند، و جز خداى یگانه و بىشریک نشناسند،هیچ کدام هرگز خطاء و گناهى نورزند،بیمار نشوند پیر نشوند،نمیرند تا روز رستاخیز،خدا را بپرستند و سست نشوند،شب و روز در برابر آنها یکسانست...
بحار الأنوار، ج 54، ص 322